♀آئینهـ ونوســ ღ تیـر زئوســ♂

... Atefeh ...

تفاوت

مرد از راه می رسه
ناراحت و عبوس
زن:چی شده؟
مرد:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که زنش بی خیال شه و بره پی کارش)
زن حرف مرد رو باور نمی کنه: یه چیزیت هست.بگو!
مرد برای اینکه اثبات کنه راست می گه لبخند می زنه
زن اما “می فهمه”مرد دروغ میگه:راستشو بگو یه چیزیت هست
تلفن زنگ می زنه
دوست زن پشت خطه
ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن
(مرد در دلش خدا خدا می کنه که زن زودتر بره )
زن خطاب به دوستش: متاسفم عزیزم.جدا متاسفم که بدقولی می کنم.شوهرم ناراحته و نمی تونم تنهاش بذارم!
مرد داغون می شه
“می خواست تنها باشه”

…………………………………………………………………….
مرد از راه می رسه
زن ناراحت و عبوسه
مرد:چی شده؟
زن:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که شوهرش برای فهمیدن مساله اصرار کنه و نازشو بکشه)
مرد حرف زن رو باور می کنه و می ره پی کارش
زن برای اینکه اثبات کنه دروغ می گه دو قطره اشک می ریزه
مرد اما باز هم “نمی فهمه”زن دروغ میگه.
تلفن زنگ می زنه
دوست مرد پشت خطه
ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن
(زن در دلش خدا خدا می کنه که مرد نره )
مرد خطاب به دوستش: الان راه می افتم!
زن داغون می شه
“نمی خواست تنها باشه”

[ دو شنبه 10 بهمن 1391برچسب:, ] [ 17:47 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

120 سال زنده باشی

اصطلاح 120 سال زنده باشی از کجا آمده؟

آیا می دانستید که گاهی به هم می رسیم و می گوییم 120 سال زنده باشی یعنی چه و از کجا آمده؟ برای چه نمی گوییم 150 یا 100 سال؟ 

در ایران قدیم، سال کبیسه را به این صورت محاسبه می کردند که به جای اینکه هر 4 سال یک روز اضافه کنند و آن سال را سال کبیسه بنامند (حتما خوانندگان عزیز می دانند که تقویم فعلی که بنام تقویم جلالی نامیده می شوند حاصل زحمات خیام و سایر دانشمندان قرن پنجم هجری است) هر 120 سال یک ماه را جشن می گرفتند و کل ایران این جشن برپا بود و برای این که بعضی ها ممکن بود یک بار این جشن را ببینند و عمرشان جواب نمی داد تا این جشن ها را دوباره ببینند (و بعضی ها هم این جشن را نمی دیدند) به همین دلیل دیدن این جشن را به عنوان بزرگترین آرزو برای یکدیگر خواستار بودند و هر کسی برای طرف مقابل آرزو می کرد تا آنقدر زنده باشی که این جشن باشکوه را ببینی و این به صورت یک تعارف و سنتی بی نهایت زیبا درآمد که وقتی به هم می رسیدند بگویند 120 سال زنده باشی

[ دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, ] [ 17:25 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

پابرهنه خوشحال

پاسبان مردی به راهی دید و گفتا کیستی؟

گفت : فردی بی خیال و فارغ و آزاده ام

گفت : از بهر چه می رقصی و بشکن می زنی ؟

گفت : چون دارای شور و شوق فوق العاده ام

گفت : اهل خاک پاک اصفهانی یا اراک؟

گفت : اهل شهر آباد و خوش آباده ام

گفت : خیلی شاد هستی ، باده لابد خورده ای؟

گفت : هم از باده خور بیزارم ، هم از باده ام

گفت : از جام وصال نازنینی سرخوشی ؟

گفت : از شهوت پرستی هم دگر افتاده ام

گفت : پس شاید قماری کرده ای ، پولی برده ای

گفت : من در راه برد و باخت پا ننهاده ام

گفت : پولی از دکان یا خانه ای کش رفته ای ؟

گفت : دزدی هم نمی چسبد به وضع ساده ام

گفت : آخر هیچ سرگرمی نداری روز و شب ؟

گفت : سرگرم نمازو سجده و سجاده ام

گفت : لابد ثروتی داری و دلشادی به پول ؟

گفت : من مستضعف و مسکین مادر زاده ام

گفت : آیا راستی آهی نداری در بساط ؟

گفت : خود پیداست این از وصله ی لباده ام

گفت : گویا کارمند ساد ه ای یا کارگر ؟

گفت : بیکارم ولی از بهر کار آماده ام

گفت : بیکاری و بی پولی ؟ پس این شادی ز چیست ؟!

گفت : یک زن داشتم ، اینک طلاقش داده ام :lol:

[ دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, ] [ 17:12 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

جوک جدید (سری دوم)

کلا 4 تا وظیفه تو زندگیم دارم:

1-آهنگ گوش کردن:|
2-قهوه خوردن تو خونه :|
3-رسوندن تقلب به دوستان در امتحانات :|
4-سر زدن به پیجم در فیسبوک:|
بـــــــــــــــعـــــــــــــلــــــــــــــه

 
میگن تو بهشت نیم ساعت که درس خوندی مامانت میاد با یه لیوان چایی و یه کیک شکلاتی میگه عزیزم خسته شدی دیگه بسه برو فیسبوکت رو چک کن
 
سوالات رایج مربوط به موبایل:

 
سال 76 : آنتن دهی ش چطوره؟

 
سال 79 : چقدر شارژ نگه میداره؟

 
سال 82 : دوربینم داره؟

 
سال 85 : دوربینش چند مگا پیکسله؟ صداش چطوره؟

 
سال 88 : تاچه؟ یا از این معمولیاس؟

 
سال 91 : اندرویده؟

 
سال 94 : هوشمنده؟ یا معمولیه؟

 
سال 97 : اخلاقش چطوره؟!

 
سال 1400: درکت میکـنـه ؟! یا نه؟

 
سال 1403: به اندازه کافی بهت توجه میکنـه؟ یا میخوای باهاش به هم بزنی؟
 
چیزی که باید به بعضیا گفت :
خواهش می کنم عزیزم شما رو مخِ ما جا داری!

 
وقتی تو ماشینید فحش ندید در برید!
ما یه بار فحش دادیم خوردیم به ترافیک...!
:|
:|
اصن یه وضــــــــــــــــی :|

 
از اونجایی که میگن : ادما رو باید تو سفر شناخت !
پس چرا ماه عسلو یه وقتی گذاشتن که کار از کار گذشته ؟!
خو قبلش بذارین ملت نادم از سفر برنگردن !

 
قصد پسرا برای دانشگاه رفتن: پول دار شدن
قصد دخترا برای دانشگاه رفتن: جلب توجه پسرای پول دار
دانشگاه هم نکته ی انحرافیه

 
با توجه به وضع اقتصادی موجود!
مجلس محترم طرح 2فوریتی حذف معده از ایرانیان را تصویب کرد!
 
 
با یکی از دوستام داشتم بحث می کردم یهو امود ضرب المثل بیاد برگشت گف فلانی اگه بیل زن بود کلاه خودشو می دوخت.
من :ا
فلانی :ا
ایران باستان :ا

 
زندگی مجردی یعنی:
با مایع ظرفشوئی
هم دست و صورتت رو بشوری،هم لباساتو
گاهی هم ظرف ها رو !
دندون رو هنوز امتحان نکردم!

 
کی اشکاتو پاک میکنه شبا که غصه داری؟
*مدرسان شریف*
دست رو موهات کی میکشه وقتی منو نداری؟
*مدرسان شریف*
شونه ی کی مرحم هق هقت میشه دوباره؟
*مدرسان شریف*

 
دیدین شبا که خونه ساکت میشه اسباب وسایل تو خونه شروع میکنن به صدا درآوردن ؟
الهی بگردم ؛ خستگی در میکنن !
عاشق صدای قلنج شکوندن تلوزیونم …

 
طبق آخرین نظر سنجی ها یکی از مهیج ترین تفریحاتِ آقایون تماشای پارکِ دوبل بانوان است!

 
تنها کسی که همیشه شیشه رو آب میکنه میزاره تو یخچال تویی و تنها کسی که هر وقت میره سر یخچال آب بخوره شیشه ها خالین ، باز هم تویی !
تو :-|
من :-|
بقیه :-))
 
بی زحمت نظر بدین! قربون دست و پنجتون...
[ یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, ] [ 23:19 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

جوک جدید (سری اول)

 به یکی از این فامیلای ما گفتن عسل واسه چشم مفیده رفته مالیده به چشماش …

دیگه کار از فشار تحریم گذشته یکی بره خورشیدو خاموش کنه !

 
دختر داییم دانشگاه ، رشته من قبول شده ؛ زنگ زده میگه : یه سوال تخصصی دارم!
گفتم خب بپرس !
میگه ریاضی ۱ دفتر چن برگ میخواد ؟؟

 
خواهر زادم (پنج سالشه) بهم میگه : دلم برات تنگ شده …
ازش می پرسم : دلت برای من تنگ شده یا موبایلم ؟
میگه : هم موبایلت هم کامپیوترت !!!

 
اگه پنج تا دونه پاستیل داشته باشم و دوستم دو تاش رو برداره
من میمونم و یه دوست مرده و پنج تا دونه پاستیل
درست حساب کردم دیگه!؟

 
بعضیا بصورت کاملآ شیک و مجلسی گاو تشریف دارن..!
ما هم مثل مردم هند واسشون احترام قائلیم…
شیک و مجلسی !!!

 

تو دستشویی شیر آبو نیم دور می پیچونی کل آب شهر ازش میپاشه به در و دیوار و سر و صورتت ، حالا ۱۷ دور باید بتابونی تا بسته شه!!!

 
دیشب خونه مامان بزرگم بودیم. یه دختر دایی دارم به زور قدش دو وجبه و تازه 6 سالش شده...
دیدم یه گوشه نشسته بدجوریم تو فکره...
رفتم بهش گفتم چی شده عزیزم؟!
گفت بنظر تو وقتی عاقد ازم پرسید آیا بامهریه 1385(سال تولدش) سکه وکیلم من بگم با اجازه پدر و مادرو بزرگترا بله یا نه سریع بگم بله؟!!!!!!!

 
یکی از آشناها تلویزیون ال سی دی خریده بود
بهش گفتم مبارک باشه ال سی دیه یا ال ای دی ؟
گفت نه گاگول ال جیه الجـــــــــــــــــی !
من :|

 
این مغز آدمی هم عجیب جانوریه!.
یادش می‌مونه که یه چی یادش رفته!
اما یادش نمی‌مونه که چی یادش رفته !

 
دوستِ عزیزی که سعی داری با دهن بسته خمیازه بکشی…
چه کاریه واقعن ؟ ! جاش سوراخای دماغت باز می شه خب بدتر میشه!

 
ضد حال به این میگن:
کامپیوتر رو خاموش می کنی میری تو تختت زیر پتوی گرم و نرم بعد می بینی هنوز کامپیوتر خاموش نشده !
با هزار زور بلند میشی مانیتورو روشن کنی ببینی چرا خاموش نشده ، درست همون موقع خاموش میشه ...

 
دختر خالم به بچش واسه اینكه شیرینی زیاد نخوره دندوناش خراب نشه گفته شیرینی ها رو شمردم یدونش كم بشه میزنمت
بچه هم وقتی همه خواب بودن رفته همه شیرینی ها رو نصفه گاز زده كه تعدادش كم نشه!
استعدادت تو حلقم:))

 
تو ایران فقط وقتی آرایش عروس رو قبول دارن که دیگه حتی مادرش هم نشناسدش!

 
خواهرزاده‌ام وقتی میگه این چیه!؟ یعنی اون چیز پنج دقیقه دیگه بیشتر تا پایان عمرش نمونده!

 
من که تازه اول جوونیمه فقط اخبار گوش میدم و حرص میخورم اونوخت مادربزرگم که بالای 70 سالشه میشینه کارتون نیگا میکنه و میخنده!

 
گذشت آن زمان هایی که مردم همدیگر را دور میزدند
حالا از روی هم رد می شوند!
 
آیا میدانید تمام بانكهای خصوصی ایران، نخستین بانك خصوصی ایران هستند؟!

 
کلا با خرسا حال میکنم ۶ ماه میخوابن ۶ ماهم میرن ماهیگیری کلا تو عشق و حالن!

 

یه بار فرودگاه بودیم دیدیم یه دختر خوشکل و معصوم وایساده یه گوشه داره واکس میفروشه. دلمون سوخت با دوستم گفتیم بریم ازش بخریم و کمکی کرده باشیم . خلاصه رفتیم پیشش گفتیم "خانوم دونه چند؟" برگشت گفت "70000 تومن" ... گفتم "مگه این واکسو از چی ساختن خانوم؟"... چشتون روز بد نبینه یه لبخندی زد و گفت " آقا اینا خاویاره واکس نیست!

 
کافیه بنا بزاری یکی رو نبینی و باهاش رو به رو نشی،
تو یه کوچه خلوت تو کلکته هندوستان داری بستنی می خوری،
از رو به روت درمیاد والااااا دیدم که میگمااا D;

 
گمونم اسب سفید شاهزاده منو کشتن و باهاش سوسیس درست کردن :|
و گرنه امکــــــــــان نداشت اینقده دیر کنه کصافط =))))

 
آیا به راستــــی ‌زمان آن فرا نرسیده است که
به گرفتن عکسهایی که در آنها عینک آفتابی در منزل زده اید خاتمه بدهید ؟ :| :))))))

 
سلیقه م به خواهر همه ی فروشنده ها نزدیکه !
میرم هر مغازه ای دست رو هر چی میذارم میگه اتفاقا من واسه خواهر خودم اینو ورداشتم خیلی راضیه :| :)))))

 
من اگه متولد نیویورک بودم ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
واااای نمی تونم ادامه بدم، یه دستمال به من بدین، مرسی=)))))

 

شما یادتون نمیاد ، دبستان که بودیم وقتی معلممون میگفت “یه خودکار بدید به من” ؛ زیر دست و پا همدیگه رو له و لورده میکردیم تا زودتر برسیم و معلم خودکار ما رو بگیره …

 
یکی از روش های آزار و اذیت ما در اون زمان
این بود که یه سوزن لای انگشتمون جاساز میکردیم
سعی میکردیم در نهایت ادب با دیگران دست بدیم ! :
یادش بخیر ...
قدیما بهشون می‌گفتن سیا‌سوخته ، لاغر مردنی.!
حالا علم پیش‌رفت کرده ...
بهشون می‌گن داف :|

 
تو تاکسی نشـسـته بودم داشتم اس ام اس بـازی میـکردم ، خسـه شدم. گوشـیمـو دادم بـه بـغل دستـیم گفتم خودت ادامه بده...
لامصب کاملاً در جریان بود!
اینقد فیسبوک و اینا رو ملت تاثیر گذاشته که پسره کارنامه‌ ش رو به باباش نشون می‌ده می‌گه اکه نکته شو گرفتی بکوب چَک رو :))

 

 
خودمونیم آ یکی از دلایل گرفتن عکسای آتلیه ای توسط دخترا گذاشتنش تو فیسبوکه....

 
چند سال دیگه بچم ازم میپرسه بابا تو چه جوری با مامان آشنا شدی؟؟
منم بش میگم عزیزم همه چی از یه لایک شروع شد.

 
روی صحبتم با اون بچه‌ی 11 سالست که تو فیسبوک مطلب زده
“زندگی‌ چرا انقد منو خسته میکنی‌”، چی‌ شده؟ باز مامانت فرستادتت نون بگیری؟

ادامه مطلب
[ یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, ] [ 22:34 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

جک

به مرده میگن: چرا کوچه تون اسفالت نشده؟

میگه: به نام خدا

و با عرض سلام

و خسته نباشید

خدمت مقام معظم رهبری

و ریاست جمهوری

و خانواده محترم شهدا

و ایثارگران!...

من مال این کوچه نیستم.

 

 

[ شنبه 7 بهمن 1391برچسب:جک, ] [ 15:48 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

تلافی مرد از همسرش

 

زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.

 

ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز….

 

وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … حالا برش گردون … زود باش

 

باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟ دارن می‌سوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمی‌کنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک …

 

زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر می‌کنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟

 

شوهر به آرامی گفت : فقط می‌خواستم بدونی وقتی دارم رانندگی می‌کنم، چه بلائی سر من میاری!!!

[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:32 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

شیرازی ها

سلامــــــــــــ !

از اون جایی که خودم شیرازی هستم خواستم یه مطلب هم در مورد شهر خودم بنویسم!

اینو میگم به اونایی که نمیدونن: شیرازی ها به تنبلی معروف اند!

این مطالب هم همش در مورد تنبلی شیرازی هاست... ببخشید اگه بعضیاشو متوجه نمیشین.

شیرازیه دیگـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـه...

به بچه شيرازي ميگن بزرگ شدي ميخواي چكاره شي؟
ميگه: "بازنشسته"
 

تفاوت را احساس کنید!!!
شاعر اصفهانی : بدنبالت میام هر جا که باشی
شاعر شیرازی: سر راهت نشینُم تا بیایی

يه ضرب المثل شيرازي ميگه
"مي اگر برخيزم، تو اگر برخيزي چه كسي بنشيند؟"


بهانه های شیرازی:
(حالو=حالا)
حالو روز شنبه ای!!
حالو اول صبحی!!
حالو سر ظهری!!
حالو آخر شبی!!
حالو روز تعطیلی!!
حالو روز قتلی!!
حالو ماه رمضونی!!
حالو ماه محرمی!!
حالو تو ای گرموو!! (گرما)
حالو تو ای سرموو!! (سرما)
حالو ولش کن!!
حالو بِیزو بری،بعد!! (بیزو=بذار)
حالو بِیزو بییوی،بعد!!


مهمترین کلمه در دیکشنری شیرازی
 
WAIT :
صبرم بده
آمونم بده
دندون رو جیگر بِیذُو
... حالو وُیسو
عامو هولوم نَکو
حالو چه عجله ای هست

یه شیرازی فلج میشه،یک هفته بعد میفهمه

یه ضرب المثل قدیمی شیرازی میگه : چرا عاقل کند کاری؟!!!!

نارنگی میوه مورد علاقه شیرازی هاست.....
نه نیاز به شستشو دارد و نه نیاز به چاقو ! خوشا به حال آن شیرازی هایی که بی‌هسته‌ اش نصیبشان می‌شود!!!

[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:22 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

تو رو خدا بخند!!!

 

 

خواب، یکی از واحدهای جدید درسی در دانشگاه
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 
 
 
 
فیلمبرداری ماشین عروس از نوع اکشن! اونم توی ایراااان
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net
 
 
 
 
 
 
 
فلفل نبین چه ریزه ...
 
گروه
            اینترنتی
            پرشین
            استار |
            www.Persian-Star.org

برو ادامه مطلب معطل نکن...


ادامه مطلب
[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:4 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

اکورد و متن و ترجمه آهنگ بسیار رویایی titanic

اکورد و متن و ترجمه آهنگ بسیار رویایی titanic

 

Titanic

My Heart will go on

Every night in my dreams

هر شب در رویاهام

I see you, I feel you,

من تورو میبینم من تورو احساس میکنم

That is how I know you go on

میدونم به همین صورت ادامه پیدا خواهد کرد

Far across the distance and apace between us

فاصله ها و فضاهای بین مارو

You have come to show you go on

اومدی نشون بدی که ادامه پیدا خواهد کرد

Near, Far, Wherever you are

نزدیک ، دور ، هرجا که هستی باش

I believe that the heart does go on

بر این باورم که ادامه خواهد داد

Once more you open the door

یه بار دیگه درب رو باز میکنی

And you here in my heart

و تو اینجا در قلب منی

And my heart will go on and on

و قلبم ادامه خواهد داد و ادامه خواد داد

LOVE can touch just one time

و عشق یه روز مارو لمس خواهد کرد

And last for a life time

و یه عمر دوام خواهد داشت

And never let go till we one

و اجازه نخواهیم داد که یکی (تنها) بشیم

LOVE was when I loved you

عشق زمانی بود که تورو دوست داشتم

One true time I hold to

وقتیکه حقیقتا در آغوش گرفتمت

In my life well always go on

در حیات من ما ادامه خواهیم داد

Near, Far, Wherever you are

نزدیک ، دور ، هرجا که هستی باش

I believe that the heart does go on

بر این باورم که دل ادامه خواهد داد

Once more you open the door

یه بار دیگه درب رو باز میکنی

And you here in my heart

و تو اینجا در قلب منی

And my heart will go on and on

و قلبم ادامه خواهد داد و ادامه خواهد داد

You here , there's nothing I fear

تو تینجا هستی پس چیزی برای اینکه من بترسم نیست

And I know that my heart will go on

و میدونم قلبم ادامه خواهد داد

We'll stay forever this way

و برای همیشه به این شکل خواهیم ماند

You are safe in my heart

در دلم ایمن هستی

And my heart will go on and on

و قلبم ادامه خواهد داد و ادامه خواد داد

اكورد
E              B
Every night in my dreams
 
  A         E    B
I see you I feel you
 
E             B           A
that is how I know you go on.
 
E              B
Far across the distance
 
    A      E       B
and spaces between us
 
E                B           A
you have come to show you go on.
 
C#    B          A        B
Near , far, where ever you are
 
  C#               B             A
I believe that the heart does go on.
 
C#   B         A        B
Once more, you open the door
 
           C#         B
and you're here in my heart and
 
   A             B      E
my heart will go on and on.
 
                  B
Love can touch us one time
 
    A        E    B 
and last for life time
 
E         B                 A
and never let go till we're gone.
 
E                B              A         E      B
Love was when I loved you, one true time I hold to
 
E                B         A
In my life we'll always go on.
 
C#    B         A        B
Near, far where ever you are
 
  C#               B             A  
I believe that the heart does go on.
 
C#   B         A        B
Once more, you open the door
 
           C#         B
and you're here in my heart
 
       A             B      C# B A
and my heart will go on and on.
 
 
Bridge
 
B C# B A
 
F      Eb           Db        Eb
You're hear there's nothing I fear
 
      F            Eb            Db
and I know that my heart will go on.
 
F     Eb      Db        Eb
We'll stay forever this way
 
        F          Eb
You are safe in my heart
 
       Db            Eb     F  Eb Db F Eb Db F
and my heart will go on and on.

[ جمعه 29 دی 1391برچسب:, ] [ 8:1 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

بعد از کلی دردسر با...

 پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم…

ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم!!!

سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود…اما چند سال که گذشت کمبود بچه

رو بهوضوح حس می کردیم…می دونستیم بچه دار نمی شیم…

ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی ازماست…اولاش نمی خواستیم بدونیم…

با خودمون می گفتیم…عشقمون واسه یه

زندگی رویایی کافیه…بچه می خوایم چی کار؟…در واقع خودمونو گول می زدیم

هم من هم اون…هر دومون عاشق بچه بودیم

تا اینکه یه روز

علی نشست رو به رومو

            گفت…اگه مشکل از من باشه …تو چی کار می کنی؟… 

فکر نکردم تا شک کنه که

دوسش ندارم…خیلی سریع بهش گفتم…من حاضرم به خاطر

تو رو همه چی خط سیاه بکشم…علی که انگار خیالش راحت شده بود یه نفس

راحت کشید و از سر میز بلند شد و راه افتاد

گفتم:تو چی؟گفت:من؟

گفتم:آره…اگه مشکل از من باشه…تو چی کار می کنی؟

برگشت…زل زد به چشام…گفت:تو به عشق من شک داری؟…فرصت جواب ندادو

گفت:من وجود تو رو با هیچی عوض نمی کنم…ب

ا لبخندی که رو صورتم نمایان شد خیالش راحت شد که من مطمئن شدم اون

هنوزم منو دوس داره

گفتم:پس فردا می ریم آزمایشگاه

گفت:موافقم…فردا می ریم

و رفتیم…نمی دونم چرا اما دلم مث سیر و سرکه می جوشید…

اگه واقعا عیب از من بود چی؟…سر

خودمو با کار گرم کردم تا دیگه فرصتفکر کردن به این حرفارو به خودم ندم

طبق قرارمون صبح رفتیم آزمایشگاه…هم من هم اون…هر دو آزمایش دادیم…بهمون

گفتن جواب تا یک هفته دیگه حاضره

یه هفته واسمون قد صد سال طول کشید…

اضطرابو می شد خیلی اسون تو چهره

هردومون دید…با

این حال به همدیگه اطمینان می دادیم

که جواب ازمایش واسه هیچ کدوممون مهم نیس

بالاخره اون روز رسید…علی مث همیشه رفت سر کار و من خودم باید

جواب ازمایشو می گرفتم…دستام مث بید می لرزید…داخل ازمایشگاه شدم

علی که اومد خسته بود…اما کنجکاو…ازم پرسید جوابو گرفتی؟

که منم زدم زیر گریه…فهمید که مشکل از منه…اما نمی دونم که تغییر چهره اش از

ناراحتی بود…یا از

خوشحالی…روزا می گذشتن و علی روز به روز نسبت به من

سردتر و سردتر می شد…تا اینکه یه روز که دیگه صبرم از این

رفتاراش طاق شده بود…بهشگفتم:علی…تو چته؟چرا این جوری می کنی…؟

اونم عقده شو خالی کرد گفت:من بچه دوس دارم مهناز…مگه گناهم چیه؟…من

نمی تونم یه عمر بی بچه تو یه خونه سر کنم 

دهنم خشک شده بود…چشام پراشک…گفتم اما تو خودت گفتی همه جوره منو

دوس داری…گفتی حاضری بخاطرم قید بچه رو بزنی…پس چی شد؟

     گفت:آره گفتم…اما اشتباه کردم…الان می بینم نمی تونم…نمی کشم

نخواستم بحثو ادامه بدم…پی یه جای خلوت می گشتم تا یه دل سیر گریه کنم…و

     اتاقو انتخاب کردم

من و علی دیگه با هم حرفی نزدیم…

تا اینکه علی احضاریه اورد برام و گفت می خوام طلاقت بدم…یا زن بگیرم…

نمی تونم خرج دو نفرو با هم بدم…بنابراین از فردا تو واسه

        خودت…منم واسه خودم

دلم شکست…

نمی تونستم باور کنم کسی که یه عمر به حرفای قشنگش دل خوش

کرده بودم…حالا به همه چی پا زده

    دیگه طاقت نیاوردم لباسامو پوشیدمو ساکمم بستم…برگه جواب ازمایش هنوز توی

جیب مانتوام بود

           درش اوردم یه نامه نوشتم و گذاشتم روش و هر دو رو کنار گلدون گذاشتم…

احضاریه رو برداشتم و از خونه زدم بیرون

    توی نامه نوشت بودم:

علی جان…سلام

امیدوارم پای حرفت واساده باشی و منو طلاق بدی…

چون اگه این کارو نکنی خودم ازت جدا می شم…می دونی که می تونم…

دادگاه این حقو به من می ده که از مردی که بچه دار نمیشه جدا شم…

وقتی جواب ازمایشارو گرفتم و دیدم که عیب از توئه…باور کن اون قدر

برام بی اهمیت بود که حاضربودم برگه رو همون جاپاره کنم…

اما نمی دونم چرا خواستم یه بار دیگه عشقت به من ثابت شه

توی دادگاه منتظرتم!

[ جمعه 29 دی 1391برچسب:, ] [ 7:57 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

عشق

تنها گرگ ها نیستند که لباس میش میپوشند !


گاهی پرستو ها هم لباس مرغ عشق بر تن میکنند !!


عاشق که شدی کوچ میکنند
...

...

[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ 21:17 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

زووووووووو

تازه حکمت بازی های کودکانه را می فهمم


زوووووووووووووو...

تمرین این روزهای نفس گیر بود...

کاش بیشتر بازی میکردم

نفسم بالا نمی آید!

[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ 21:15 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

احساس

 

بعضی وقتا باید یقه احساست رو بگیری؛

بزنی تـو گوشش!

بـا تمـام قدرت سرش داد بزنی:

بگی خفه شو دیگه بسه!

تـا الان هر چی کشیدم....

هر چقدر سوختم....


به خـاطــر تــــــــــــو بــوده!!!

تقصـیر تو بوده لعنتــــــــی!!!

[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ 21:10 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

نامرد

 تقصیر من چه بود؟!!!!!!!!!

 ...

انقدر لباس مردانگى برازنده ات بود

 ...

که حتى خدا هم نفهمید

...

پشت ان لباس مردانه

...

چه موجود "نامردی" آفریده است...

[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ 21:7 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

بازی

در کـــــودکــی...

در کـــدام بــــــــــــازی راهــــــت نــــدادنــد

کــــــه امـــــروز

انـــــقــدر دیـــــوانه وار تــــشنـــه ی

" بــــــــــازی کــردن " بــــــــا آدم هــــــــایی؟

[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ 21:4 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

سخته

سخته...

خیلی سخته...

سخته که میون هق هق شبونت نفس کم بیاری و

عشقت

به یکی دیگه!

بگه...

نــــــــــــــــــــــــفس...

[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ 21:2 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

هر چقدر هم که...

هر چقدر هم که تنها باشی

بهتر از اینه که با کسی باشی که

به یکی دیگه بگه...

عـــــــــزیــــــــــــزم!

[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ 21:0 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

بی خیال

غم دنيارو بيخيال

غصه فردا رو بيخيال
بزن بالا نوش جونت

امشبه رو بابا بي خيال
کلاس ملاسو بيخيال

ليسانس ميسانسو بي خيال
بيا وسط قرش بده

ما آس و پاسيم بيخيال

[ شنبه 2 دی 1391برچسب:, ] [ 14:11 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

یه تیکه زمین

دانلود آهنگ یه تیکه زمین از محمد اصفهانی

MohammadEsfahani دانلود آهنگ جدید محمد اصفهانی با نام یه تیکه زمین

 آهنگ زیبای محمد اصفهانی به نام به تیکه زمین

بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد

 ببین چی میشه اون کس که یه جو از حق مردم خورد  

  
کسایی که تو این دنیا حساب ما رو پیچیدن
 
یه روزی هر کسی باشن حساباشونو پس می دن
 
عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست
 
پرستش راه تسکینه پرستیدن تجارت نیست
 
سر آزادگی مردن ته دلدادگی میشه
 
یه وقتایی تمام دین همین آزادگی میشه
 
کنار سفره ی خالی یه دنیا آرزو چیدن
 
بفهمن آدمی یک عمر بهت گندم نشون می دن
 
نذار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه
 
خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی بخشه
 
کسایی که به هر راهی دارن روزیتو می گیرن
 
گمونم یادشون رفته همه یک روز می میرن
 
جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم
 
همه یک روز می فهمن چه جوری زندگی کردیم
[ پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, ] [ 11:21 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

Men & Women

Women in three pictures…

Men in three pictures...


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:عکس خنده دار, ] [ 10:54 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

عاقبت خوابیدن میان دو دختر+18

عاقبت خوابیدن میان دو دختر+18


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, ] [ 10:34 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

معادلات الاغی

 

معادلات الاغی!
 
 
معادله ۱
 
انسان = خواب + خوراک + کار+ تفریح
 
الاغ = خواب + خوراک
 
پس
 
انسان = الاغ + کار + تفریح
 
وبنابرین
 
تفریح – انسان = الاغ + کار
 
بعبارت دیگر
 
انسانی که تفریح ندارد = الاغی که فقط کار می کند
 
 
 
 
معادله ۲
 
مرد = خواب + خوراک + درآمد
 
الاغ = خواب + خوراک
 
پس
 
مرد = الاغ + درآمد
 
و بنابرین
 
درآمد – مرد = الاغ
 
بعبارت دیگر
 
مردی که درآمد ندارد = الاغ
 
 
 
معادله ۳
 
زن = خواب + خوراک + خرج پول
 
الاغ = خواب + خوراک
 
پس
 
زن = الاغ + خرج پول
 
وبنابرین
 
خرج پول – زن= الاغ
 
بعبارت دیگر
 
زنی که پول خرج نمی کند = الاغ
 
نتیجه گیری:
 
از معادلات ۲ و۳ داریم:
 
مردی که درآمد ندارد = زنی که پول خرج نمیکند
 
پس:
 
فرض منطقی ۱:
 
مردها درآمد دارند تا نگذارند زنها تبدیل به الاغ شوند..
و
 
فرض منطقی ۲:
 
زنها پول خرج می کنند تا نگذارند مردها تبدیل به الاغ شوند.
 
بنابرین داریم
 
مرد + زن = الاغ + درآمد + الاغ + خرج پول
 
و ازفرضهای۱ و۲ نتیجه منطقی میگیریم که :
 
مرد + زن = دو تا الاغ که با هم به خوبی و خوشی زندگی میکنند
 
 

!!!!اگه نظر ندی کچلت میکنم
 

[ پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:10 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

دختر ها

دختر ها...

وقتی که مهربونن ———-> مثل یه خرگوش ملوس دوست داشتنین

وقتی که اعصبانی میشن ———-> مثل دیونه ها میشن دیگه نمیشه رفت سمتشون

وقتی غر میزنن ———-> مثل مگس میرن رو اعصابت

وقتی که ناز میکنن ———-> مثل یه بچه نق نقو اعصابتو خورد میکنن

وقتی که دروغ میگن ———-> قیافشون شبیه سوسک میشه(نکته کنکوری)

وقتی ناراحت میشن ———-> مثل یه گنجشک تیر خورده دلسوز میشن

وقتی خوشحال میشن ———-> مثل کانگورو اینور اونور میپرن

وقتی جیغ میزنن ———-> مثل یه سوزن که بهت میزنن از جا میپری

وقتی که بترسن ———-> مثل موش سریع یه جا قایم میشن

وقتی خجالت بکشن ———-> مثل لبو قرمز میشن

وقتی که حرف میزنن ———-> مثل رادیو خراب باید بزنی تو سرش تا قطع شه

وقتی که گریه میکنن ———-> مثل بچه های شیش ماهه حتما باید نازش کنی تا آروم شه

[ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, ] [ 16:15 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

5 مطلب جالب

 

1-در سال 1995 موزه لوور پاریس مسابقه ای ترتیب داد تا به شبیه

 

ترین لبخند به لبخند ژوکوند چهل هزار دلار جایزه بدهد. اما از

 

میان هفت هزار و دویست دختر جوان جایزه نصیب هیچ کس نشد.

 

2-رسم دست دادن که امروزه به معنی ابراز محبت است به

 

قرون وسطی بر می گردد که این نشانه بی سلاح بودن طرفین بود.


3-اولین فیلمی که در دنیا بالای یک میلیون دلار فروش کرد

 

تارزان نام داشت که در سال 1918 توسط بورگز ساخته شد.

 

4-خانم پام گاردنر انگلیسی شال گردنهایی می بافد به قیمت

 

یک میلیون تومان! علت گرانی این شال گردنها ان است که

 

این خانم از پشم گربه های ایرانی جهت بافتن استفاده می کند!

 

5-کوچک ترین پارک عمومی در شهر بلفاست و در سال 1921 توسط

 

بیل مک لی ساخته شد تا همسر نابینایش هر روز در انجا قدم بزند و

 

فکر کند در پارک بزرگی راه می رود این پارک بیست و دو متر است.

[ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, ] [ 15:57 ] [ 凡‌tefe什 ] [ ]

صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 9 صفحه بعد